یکی از دوستان در نوشته ای که روی شعر "رفتم و شد" نوشتند جا داره من اونو عینا نقل کنم تا دوستان هم روش نظر بدن
ایشان فرمودند :
دوست دارم سایرین هم نظرشون رو بگن
از نظر شخص بنده سالها عبادت بی عشق و از روی تکلیف به هیچ چیز نمی ارزد
خداوند برای انسان حجت را به در دو چیز تمام کرد 1-رسول ظاهری ( پیامبران و کتابهای آسمانی آنهاست ) 2- رسول باطنی ( که عقل انسان است)
و خداوند همه پیامبران را برای این فرستاده که بتوانند رسول باطنی آنها را به فعالیت وادارند و نهایتا انسان از طریق این رسول باطنی است که میتوانند به خود شناسی و نهایتا خداشناسی برسند . فرمایش معروف امام علی (ع) را همیشه باید به یادداشته باشیم که مفرمایند :
کسی که خود را شناخت خدای خود را میشناسد
آیا حقیقت غیر از این است آیا بجای الگو گرفتن از انسانهای صالح فرستاده از طرف خدا و تقویت خو دشناسی با استفاده از رسول باطنی خود باید به چیز دیگری بپردازیم ؟
خداوند در قرآن کریم در سوره نسا آیه 136 میفرماید
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِیَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِیدًا
﴿۱۳۶﴾
یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید ، به خدا و رسولش ایمان بیاورید ...
یعنی بسیاری از مردم که اسما ایمان می آورند عملا ایمانی ندارند
آیا اگر پدر و مادر ما بت پرست بودند بازهم ما مسلمان میشدیم ؟
باید در نظر داشت که بخش عظیمی از شناخت ما اعتقادات پدر و مادر و جامعه ماست کسی ایمان واقعی خواهد داشت که با کنار گذاشتن اعتقادات ارثی ، با استفاده از کتب آسمانی ممثل قران و کلام ائمه ، خودش خدای خود را بشناسد!
این است هدف خلقت ما و رسالت پیامبران
سلام
با نظر کلی شما موافقم؛ یعنی فکر میکنم منظور شما این هست که اسلام منفعل کننده، چیزی که نه قلب ما را تغییر بده نه عملمان را به چه کار میاد و باید جویای معرفت بود؛ موافقم؛ اما اینکه کسی که خیلی عمیق نشده اسلامش به کار نمیاد ...؟
فکر میکنم این دیگه به عهده ما نیست و خدایی که راه را تعیین کرده به موقع قضاوت میکنه، ما اگه خیلی مدعی هستیم خودمون را درست کنیم.(کما اینکه من اساساً توی این قسمت موندم.)
من همیشه خدا را شکر میکنم که اینجا به دنیا اومدم تا امکانات برام مهیا باشه؛ ولی در عین حال خدا هم موقع قضاوت هر کسی را از صفر خودش میسنجه، یعنی اگر من امکاناتی دارم و صفر بالاتری نسبت به کسی دارم که در محیطی اسلامی و شیعی نبوده با او یکسان مقایسه نمیشم.(به ارثی بودن اشاره کردید.)
البته با یکی از عبارات شما در این راستا مخالفم:
*از نظر شخص بنده سالها عبادت بی عشق و از روی تکلیف به هیچ چیز نمی ارزد.
ببینید، وقتی خدا مسیر روشنی مشخص میکنه حکمتی داره، اگر قرار بود اینطور باشه خدا ما را به کار بیهوده وادار نمیکرد. عشق در نماز برای بزرگانه؛ نه کسی که تازه شروع کرده، و اول راهه، اصلاً دستورالعملی برای پله پله بالا رفتن با نماز جایی مطالعه میکردم که به نظرم خیلی قشنگ رسید، اینکه پله اول به موقع و دقیق به جا آوردن ظواهر نمازه، تا اینکه با الله اکبر گفتن هیبت نماز بیاد و توی دل آدم جا بگیره، برای اینکه وقتی خدا فرمان میده ما از سر بندگی اطاعت کنیم، نه اینکه چون خیلی طرح دوستی و عشق به خدا ریختیم از سر دوستی فرمانش را عقب بیاندازیم. (مثل فرمانده ای که اجرا کردن دستورش در هر لحظه بی چون و چرا حیاتیه!)هر کاری مسیری داره، و عشقیکه صحیحه هم باید از مسیری که خدا تعیین کرده عبور کنه.(اگر نه خدا دیگه خدای قرآن نیست، خدایی ساخته ذهن ماست. و چون ما خدا و قرآن را به حق شناخته ایم باید از همین مسیر بریم)
در این مورد قصه و حکایت هم زیاد هست که نماز با افراد چه کرده، چه تغییراتی داده، نماز اول وقت چه کرده، ....، نهایتاً شرح عشق بزرگان در نماز؛ همین طور پله پله تا میرسه به نماز ائمه که برترین نوعش هست.
بابت آیه ای که نوشتید خیلی ممنون. خیلی قشنگ بود و به جا(البته من به تفسیر مراجعه کردم و شان نزول آیه هم قابل توجه هست ولی منظور شما هم به شکلی آورده شده بود.)
ببخشید پرحرفی شد.
فقط می تونم بگم فوق العاده است....
سلام
من با نظر آقای باقری موافقم ،و نظرم اینه که که عبادت و بندگی هر کس مر بو به خودش و رابطه ایست که با محبوب بر قرار می کنه نوع اش و طریقش مهمه که بر روی اصول باشه اما شرط لا زم دل آدم هاست، عبادت بی عشق هیچه
باز از همه مهتر انجام عمل نیک ، در راه عشق به معبود، بدست آوردن دله، دل نشکستنه
هزار سال عبادت کنی و دل یه بنده رو بشکنی حتی با یه نگاه از نظرم پسندیده نیست
بهتر ه درگیر کلمات نشیم به عمل خوب فکر کنیم
موفق یاشین
من هم موافقم با شما.فعلأ فقط همین به ذهنم میاد که :
گنهکار اندیشناک از خدای ؛ به از پارسای عبادت نمای
ببخشید یک سوال این آقای گویا همون دکتر گویاست که کتابهای زیادی دان یا نه؟ اگر ایشون باشه شعرشون جای تحلیل داره. یعنی تا چه کسی و با چه نیتی این شعر رو سروده باشد. منتظز جواب
ممنون
ایمان خدایی